قدس آنلاین: نتیجه انتخابات روز جمعه اگرچه تا حد زیادی قابل پیشبینی بود اما اتفاقهایی در آن رقم خورد که در نوع خود غیر منتظره و مهم و قابل توجه بودند. تفاوت میزان آرای رئیس جمهور منتخب با دیگر رقبا، رای بسیار پایین و شکست سنگین نامزد جناح رقیب، آرای باطله بیسابقه و تحلیل و تفسیرهایی که در مورد کاهش مشارکت ارائه شد.
این موضوع گروه سیاسی قدس را بر آن داشت تا برای واکاوی این موضوعات با احسان ارکانی نماینده مردم نیشابور، رئیس مجمع نمایندگان خراسان رضوی و عضو کمیسیونهای اصل۹۰ و برنامه و بودجه مجلس در این باره به گفتگو بنشیند.
* به عنوان نخستین سوال لطفا بفرمایید که شما ترکیب آرا و نوع مشارکت مردم در این انتخابات را چگونه تفسیر میکنید. تفاوت ۱۵ میلیونی رای نفر اول با نفرا بعدی؟
بحمدلله انتخابات ریاست جمهوری با همه فراز و نشیبها و تحلیلهای متفاوتی که وجود داشت بسیار با شکوه و ارزشمند و با مشارکت قابل توجه مردم در لبیک به فرمایشات رهبر معظم انقلاب برگزار شد.
باید توجه کنیم که در این دوره با وجود پایینتر بودن میزان مشارکت نسبت به ادوار گذشته، اما میزان حضور به مراتب بیشتر از تحلیلها و پیشبینیهای افراد و جریانهای مختلف و حتی نظر سنجیهایی بود که ادعا میکردند مردم در این دوره حضور قابل توجهی ندارند و البته بسیاری از آنها هم مردم را به رأی ندادن تشویق کرده و فرا میخواندند. اما درصد مشارکت و میزان حضور مردم آنها را هم غافلگیر کرد و در سطحی کاملا قابل قبول بود و شکست و ناکامی دیگری را بر معاندین و دشمنان جمهوری اسلامی تحمیل کرد.
گرچه با توجه به شرایط ناشی از کرونا و برخی ملاحظاتی که طیفهای مختلف مردم داشتند و برخی نارضایتیها و گلایهها، طبیعی بود و از قبل هم پیشبینی میشد که میزان مشارکت نسبت به ادوار گذشته متفاوت باشد. اما در نهایت حضور مردم در صحنه برخی خوابها و توطئهها را نقش بر آب کرد و انتخاباتی با شکوه و مشارکتی برگزار شد. مقام معظم رهبری هم در پیام خود از این مشارکت مردم تحت عنوان حضور حماسی تقدیر کردند.
در خصوص نتایج اما با توجه به پیشبینیهایی که میشد آقای رئیسی رأی قابل توجهی داشتند و نکته مهم اینکه رأی ایشان از آنچه پیشبینی میشد و از دوره قبل هم فراتر رفت و با یک رای قاطع حدود ۱۸ میلیونی حتی از رأی دور اول رئیس اسبق هم فراتر رفت و تقریبا برابر با رأی دور اول آقای روحانی بود.
با این تفاوت که درصد و نسبت رأی ایشان به مراتب بالاتر بود در حالی که میزان کل مشارکت کمتر شده بود.
این موضوع نشان میدهد که جامعه و مردم به فردی مانند آیت الله رئیسی به عنوان کاندیدای اصلح و فردی که سابقه عملکردی او روشن و بارز بوده، اعتماد راسخی داشتند و با ۶۲ درصد آرا ایشان را انتخاب کردند البته سه نامزد دیگر هم به گرم کردن تنور انتخابات کمک شایانی کردند اما فاصله رأیها با نفر اول بسیار زیاد و معنادار بود.
آقای همتی هم به عنوان کاندیدایی که جریان اصلاحات را نمایندگی میکرد و بزرگان این طیف هم پای صندوقهای رای آمدند و حامیانشان را ترغیب به رأی دادن کردند اما نتیجه انتخابات نشان داد جریانی که امروز مورد اقبال مردم هست، تفکر مردمی و انقلابی است که آقای رئیسی آن را نمایندگی میکرد.
امیدواریم در ۴ سال پیش رو ایشان بتواند از این ظرفیتی که در کشور ایجاد شده یعنی مشارکت مردم و رأی بالا و همراهی مجلس شورای اسلامی برای حل مشکلات که در این ۸ سال به صورت آوار توسط دولت یازدهم و دوازدهم بر سر مردم فرود آمد استفاده کند و دولت جدید بتواند آواربرداری کند.
در سطح بینالمللی هم این انتخابات و نتیجه آن پیام واضحی بود که مردم ایران پای نظام و آرمانهای خود ایستادهاند و در سختترین شرایط با وجود گلایههایی که در مورد وضعیت معیشتی خود داشته باشند، اما از انقلاب و نظام خود دست نمیکشند و پای صندوق حاضر میشوند و به نظام رای میدهند.
*پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات و رای به شدت پایین نامزد جریان اصلاحطلب، این جریان با وجود ترغیب حامیانش به تحریم انتخاات ورای ندادن، تلاش کرد این نتیجه را به یاس مردم از نظام مرتبط کنند، آیا مردم ناامیدی و اعتراض به نظام داشتند یا یک جریان مدیریتی خاص؟
تجربه نشان داده جریان اصلاحات از هر فرصت و شرایطی برای ماندن در قدرت و برنده شدن در انتخابات استفاده میکند.
ما اینرا در سال ۹۲ به وضوح دیدیم. این جریان با وجود اینکه نامزد شاخص و اصلی خود یعنی محمدرضا عارف را در صحنه داشت اما وقتی دیدند فضا برای پیروزی نامزد دیگری محیا است، برای شراکت در قدرت و گرفتن سهم آقای عارف را قربانی و وادار به انصراف کردند و همه اصلاح طلبان پشت سر کاندیدایی که حداقل معیارهای آنها را داشت یا به عبارتی نامزد اجارهای قرار گرفتند. در سال ۹۶ هم این جریان موضوع عبور از روحانی را مطرح کرد اما در نهایت با وجود ژست فاصله گرفتن از روحانی در انتخابات پشت او قرار داشتند.
در سال ۷۶ هم با وجود اینکه آقای خاتمی فرد گمنامی بود این جریانهای اصلاح طلب بودند که پشت او قرار گرفتند و او را به پیروزی رساندند و سال ۸۴ هم اگر رای نیاورند به دلیل این بود که اقبالی نداشتند و خودشان هم اشتباه بازی کردند و در مرحله دوم هم با وجود آنکه همه توان جریان اصلاحات در نهایت با وجود همه اختلافهای درونی، پشت سر مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی قرار گرفت اما مردم در آن دوره رایشان به فرد دیگری بود.
نکته دیگر اینکه جریان اصلاحات در این دوره نمیتوانست از شرایط دو نامزدی که در فرآیند انتخابات داشت چشم پوشی کند و دولت را از دست بدهند، اما اینکه میزان رای نامزد آنها علی رغم اینکه سران این جریان در نهایت به میدان آمدند و پیام دادند و در انتخابات مشارکت کردند تا این حد پایین بود، به نظر من به دلیل این است که اساسا حامیان جریان اصلاحات از رهبران و بزرگان خودشان خسته شدهاند چون شعارها و رفتار آنها را در تعارض با هم و با واقعیت دیدند.
به همین دلیل معتقدم زمان آن است که سران اصلاحات یک بازبینی اساسی در نحلهها و اصول فکری و مدیریتی خودشان داشته باشند برای اینکه قهر مردم و حامیانشان را اصلاح بکنند.
مردم ما نشان دادند با اصل نظام همراه هستند. گاهی اوقات اشتباهات یک جناح سیاسی باعث میشود طرفدارانشان از خود آن جناج زده بشوند. والا اگر شعارهای آقایان با واقعیتها منطبق بود چه بسا حامیانشان در این دوره هم پای صندوقها حاضر میشدند اما دیدند که در سال ۹۲ و ۹۶ چه کلاهی بر سرشان رفت و به نظر من حداقل قسمت عمده ناامیدی آنها از جریان اصلاحات و شعارهای غیر قابل تحقق و فریبنده این جریان بود.
*اما به نظر میرسد آنها میخواهند کاهش مشارکت پایین نامزد اصلاح طلب انتخابات را به نارضایتی مردم از نظام و شورای نگهبان و موضوع فراخوان رأی ندادن جریان اصلاحات ربط بدهند؟
این یک تناقض است چون دیدیم سران اصلاحات به صراحت دعوت به مشارکت در انتخابات داشتند، رأی دادند و پای صندوق رفتند و حتی یکی از سران فتنه ۸۸ هم خیلی شفاف در انتخابات این دوره شرکت کرد و رأی داد. اعتراف به این موضوع که آنها حامیانشان را از دست دادهاند اعتراف به شکستی تاریخی و کار سختی است. لذا طبیعی است که موضوعات دیگری را عنوان کنند.
* اما یک دوگانگی رفتاری در این جناح دیده شد. جبهه اصلاحات ایران و نهاد اجماع ساز حاضر نشد از نامزدی حمایت کند اما رئیس این جبهه آمد و از حامیانشان خواستند که رای بدهند. این اقدام یک فرار به جلو نبود؟
قطعا همین بود!. آنها تمایل داشتند که آقای همتی رای بیاورد ولی میدانستند که اقبالی ندارند. امید داشتند که مثل سال ۹۲ یک موج ایجاد شود این اتفاق بیفتد اما وقتی دیدند این موج ایجاد نشد و بدنه از آنها تبعیت نکرد، صورت مسئله را تغییر دادند. اما این سوال را جواب نمیدهند که به عنوان سران اصلاحات که همواره مدعی بودند یک جبهه یک پارچه با مقبولیت بالای رهبران سیاسی خود هستند، چرا نتوانستند حامیانشان را پای صندوق رای بیاورند.
*در ارتباط با آرای باطله چه تحلیلی دارید.
آرای باطله این دوره قدری زیادتر بود. من تحلیل آن نیازمند اطلاع از جزئیات این آرا باشد. گفته شده تعدادی از این آرای باطله مربوط به این بوده که در همه حوزهها بین دو تا چهار انتخابات مختلف برگزار میشده و بسیاری در انداختن برگههای رای به صندوقها دچار اشتباه شدند.
اگر عمده این رای باطله به همین موضوع مربوط باشد که مسئله به وزارت کشور بر میگردد که باید تدابیر بیشتری برای تمایز بین تعرفهها و صندوقها ایجاد می کرد.
*چقدر ممکن است این آرا مربوط به اصلاح طلبانی باشد که نه میخواستند به نامزد این جریان رأی دهند و نه میخواستند به فراخوان رأی ندادن این جریان بپیوندند؟
ترکیب این آرا ابهام دارد و نمیدانیم این آرا سفید بوده مخدوش بوده یا اشتباه به صندوقها ریخته شده. کمیسیون اصل ۹۰ برای روشن شدن این موضوع با وزارت کشور مکاتبه کزده و تا زمانی که وزارت کشور و هیئت نظارت این موضوع را بررسی و اعلام نکنند باید منتظر بمانیم.
انتهای پیام/
نظر شما